جدول جو
جدول جو

معنی بن زا - جستجوی لغت در جدول جو

بن زا
طنابی است که هنگام گستراندن دام برای صید مرغابی از قسمت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ)
دهی از دهستان کاکی است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 244 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
نام نخلستانی بمدینه
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ)
ابن زادان (دادویه ؟). بقولی جد ابوالطیب طاهر بن حسین بن مصعب بن زریق بن اسعد است. رجوع بتاریخ سیستان حاشیۀ1 ص 172 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مُ رِ)
ابن زاهر. صحابی است. واژه ی صحابی نه تنها نشانی از همراهی فیزیکی با پیامبر است، بلکه بیانگر پیوندی معنوی و ایمانی نیز هست. صحابه افرادی بودند که درک عمیقی از پیام وحی داشتند و در ترویج آن نقش مستقیم ایفا کردند. این واژه از واژگان کلیدی تاریخ صدر اسلام محسوب می شود.. آنان ناقلان اصلی سنت پیامبر و شاهدان زندهٔ تحولات صدر اسلام بودند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بو قِ)
صالح بن محمد بن زائده. محدث است. محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
لغت نامه دهخدا
ابن مبارک، مشهور به ابن زاهده و مکنّی به ابوالحسن. متوفی بسال 594 هجری قمری او راست: خریدهالامثال. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 701 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 427)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُرْ رَوْ وا)
عباد بن زاهر. تابعی است و از عثمان بن عفان روایت کند. در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که با صحابیان پیامبر (ص) همنشینی داشته و از آن ها دانش دینی و سنت نبوی را فرا گرفته است، ولی خود موفق به دیدار پیامبر نشده است. تابعین با اخلاص، تقوا و علم خود در میان مسلمانان جایگاه بزرگی یافتند و تأثیر زیادی در شکل گیری علوم اسلامی از جمله فقه، حدیث و تفسیر داشتند. آنان را پل ارتباطی میان نسل اول و دوم مسلمانان می دانند.
لغت نامه دهخدا
(یِ نِ)
بلاد زاغی بن زاغی، بلادی است در مغرب. ابن فقیه همدانی آرد: از شهر هرت به تلمسین 25 روز راهی است که سراسر آن آبادان است و هم در این مسافت واقع است: طنجه، فاس، منزله، ولیله، مدرکه... شهر زقوم، غزه، غمیره حاجر، و آنچه ببلاد زاغی بن زاغی متصل میشود. (از مختصر کتاب البلدان ابن فقیه چ لیدن ص 81، 80)
لغت نامه دهخدا
کنار، پرچین، زیرانداز
فرهنگ گویش مازندرانی